سکوووت
9/13/2010 01:06:00 PM | Author: یک انسان
سکوت مرگباری که سالها روانم رو به هم ريخته بود و داشتم کم کم فک می کردم می تونم حلش کنم! می تونم از بينش ببرم! دوباره شروع شد! باز همون زندگی مزخرفی که ازش متنفرم! اما خوب زندگی همينه ديگه! بايد حلش کنم
|
This entry was posted on 9/13/2010 01:06:00 PM and is filed under . You can follow any responses to this entry through the RSS 2.0 feed. You can leave a response, or trackback from your own site.

2 comments:

On September 26, 2010 at 2:00 PM , غزل said...

حل یعنی که باید شیرجه بزنی توی اون سکوته تا بفهمی که چه خبره توش و به نظرم تو از پسش بر میای

 
On November 21, 2010 at 11:03 AM , یک عدد گارفیلد برنامه نویس said...

کاش اونموقع که وبلاگ رو شروع کردی شرط بسته بودم باهات، الان حداقل یه پیتزا برده بودم:)